شیخ و آسیابان
- يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۴:۲۳ ب.ظ
روزی شیخی وارد یک اسیاب گندم شد
دید اسیاب به گردن الاغ بسته شده الاغ میچرخید و اسیاب کار میکرد به گردن الاغ یک زنگوله آویزان بود
از اسیابان پرسید: برای چه به گردن الاغ زنگوله بسته اید؟
اسیابان گفت: برای اینکه ایستاد بدانم کار نمیکند...
شیخ دوباره پرسید: خب اگر الاغ ایستاد وسرش را تکان داد چه؟
آسیابان گفت:
شیخ منت بر سرمن گذار و این رند بازی هارا به الاغ یاد مده.😊
🍀🍀🍀
- ۹۸/۰۸/۱۹