🎈
جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: «چه میبینی؟»
گفت: «آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.»
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: «در آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟»
گفت: «خودم را میبینم!»
عارف گفت: «دیگر دیگران را نمیبینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شدهاند. اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت، کبر، غرور، پلیدی یا ...) پوشیده میشود، تنها خودش را میبیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
#داستانک
بیمار;دکتر کی تو دریا غرق میشه
دکتر;خب معلومه اونی که شنا بلد نیست
بیمار;نه برعکس اونی که شنا بلده غرق میشه چون کسی که شنا بلد نیست بی جهت خودشو به اب های طوفانی دریا نمیزنه
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.