غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
از سهراب شعر و ادب بخوانیم
زندگی ذره کاهیست،
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست،
که خارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق،
بجز حرف محبت به کسی،
ورنه هر خاروخسی،
زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دوسه تا کوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
👤 سهراب سپهری
واقعیت دردناک آنست که در طول تاریخ مسبب بیشترین آسیب هایی که بشریت متحمل شده است آدم های بیشعور بوده اند و نه آدم های نادان.
جنایتکاران بزرگ تاریخ همگی آدم هایی باهوش و سخت کوش بوده اند که حاصل ضرب استعدادهای شخصی متعدد مثبت آنها با خودخواهی، تعرض به حقوق دیگران و رذالت های منفی شان، از آنها بیشعورهای عظیم و مخوفی ساخته که دنیایی را به آتش کشیده اند.
در دنیای مدرن و با بالا رفتن سطح آموزش در سایه ی این تفکر نادرست که سواد و آگاهی، الزلماً رفاه و فرهنگ عمومی را در پی خواهد داشت بیشعورهای بیشتری تولید و به بهره برداری رسیده اند.
تنها کافیست نگاهی گذرا به ایدئولوگ ها و نظریه پردازان و حتی آدمکشهایی که از بطن دانشگاههای معتبر جهان رشد یافته اند و آمار قربانیان آنها بیندازیم تا صدق این مدعا ثابت شود.
بله… دنیا به کام بیشعورهاست و گویی سال هاست که بیشعورهای جهان متحد شده اند.
📚 بیشعوری
🕴خاویر کرمنت
گاهی وقتها به ماهیهای قرمز غبطه میخورم. ظاهرا دامنهی حافظهشان فقط در حد چند ثانیه است. محال است بتوانند سلسلهای از افکار را پیگیری کنند.
آنها همهچیز را برای اولین بار تجربه میکنند. هر بار. و مادامی که از نقص و معلولیتشان بیخبر هستند حتما زندگی برایشان داستان بلند خوب و خوشی است. یک جشن. شور و هیجان از سحر تا غروب!
نه با هر کسی، بلکه فقط با کسانی بحث کنید که آنها را میشناسید و میدانید آن قدر عقل و هوش و عزت نفس دارند که حرف های بیمعنی نمیزنند، کسانی که به دلیل توسل میجویند نه به مرجع کاذب ، و به دلیل گوش میدهند و گردن مینهند و سرانجام حقیقت را گرامی میدارند، دلیل را حتی اگر از جانب خصم باشد مشتاقانه میپذیرند و آنقدر منصف هستند که اگر حق با خصم باشد، در اشتباه بودن خود را قبول میکنند.
📚 هنر همیشه بر حق بودن
🕴 آرتورشوپنهاور
سنگ از دیرباز یکی از افزارهای زورخانه بوده است .امروزه درازای هرسنگ که از جنس چوب می باشد، یک متر و پهنای آن هفتاد سانتیمتر است. وزن جفت آن نیز ازبیست کیلو تا صد و بیست کیلو می باشد.
این ابزار ورزشی سابقاً از جنس سنگ بود و به آن "سنگ نعل و سنگ زور" نیز می گفتند.غالباً در هر زورخانه چند سنگ در اوزان مختلف وجود داشت که هر ورزشکار به تناسب نیرومندی و زوربازویش سنگ میگرفت. افراد انگشت شماری هم بودند که سنگ مخصوصی داشتند و کسی جز خودشان نمیتوانست آن سنگ را بالا بکشد. اگر پهلوانی قصد می کرد تاسنگ دیگری را به سینه بزند وآن را بالای سینه ببرد، احتمال داشت آن سنگ بر اثر سنگینی فوق العاده به روی سینه آن پهلوان کم تجربه سقوط کند و موجب صدمه و ناراحتی گردد، لذا عقلای قوم آن پهلوان را از این کار منع و موعظه میکردند که از باب احتیاط سنگ دیگری را به سینه نزند، یعنی با سنگ ناشناخته و زیادتر از قدرت و زورمندی خود تمرین نکند و حدود و ثغور پهلوانی را ملحوظ و محفوظ دارد تا احیاناً موجب خسران و انفعال نگردد.این عبارت رفته رفته از گود زورخانه به کوی و برزن و خانه و کاشانه سرایت کرده، در افواه عامه به صورت ضرب المثل در آمد که البته مانند بسیاری از ضرب المثل معنای آن اندکی تغییر کرد.